كلمات كليدي به معنا واژگاني كه با سوژه محتوا پيوسته است و در همان سان توسط كاربران جستجو ميشوند. واژه ها كليدي به دو شكل برگزيدن ميشوند:
۱– قبل از توليد محتوا: به اين معنا كه با آناليز سايت، بررسي موتورهاي جستجو و آخر الامر موشكافي محتواي سايتهاي رقيب، كلمات كليدي برگزيدن ميشوند و
توليد كلمات كليدي |
سپس محتواي مورد عقيده بر پاي بست، آنها تعبيه ميگردد. اين روش متداولترين طريق جاسازي واژه ها كليدي ميباشد كه براي فرآوري درونمايه در وب سايتها صورت ميگيرد.
۲– بعد از توليد محتوا: در اين طريق بر بنياد آناليز سايت و رسيدگي دربايستن كاربران، فرآوري محتوا اتمام ميشود. در واپسين،انجام كلماتي كه با سوژه محتوا مرتبط است و در همان سان بيشترين كاربردها را در نوشتار دارند، به عنوان كلمات كليدي برگزيدن ميشوند. از اين طريق بيشتر براي نگارش مقالات علمي در ژورنالها و مجلات تخصصي استفاده ميشود.
تاثير كلمات كليدي در فرآوري محتوا
زماني كه كلمات كليدي تعيين ميشوند، راه مشخص شده و نويسنده و تيم توليد درونمايه گذرگاه خويش را بهتر و تندتر پيدا ميكند. به عبارت ساير مشخص ميشود كه محتوا بايد براي چه منظور و موضوعي فرآوري شود كه مؤلف را از بيراهه رفتن و حاشيه پردازي باز ميدارد.
موتورهاي جستجو و در رأس آنها گوگل حائز تكنولوژي NLP (Natural Language Processing) ميباشد كه با داشتن سنسور ميتواند همچون يك انسان زبان گفتاري را درك و امثال انسان صحبت كند و به تقاضا كاربران نيز پذيرش دهد. به راستي اين سنسور توانايي گرفتن اطلاعات وارد شده كاربران را دارد. NLP حائز چندين دسته است كه قابليت تشخيص عبارات يك واژه اي، دو كلمهاي و … را به موتورهاي جستجو ميدهد.
در كناره ربات تشخيص كلمات كليدي، ربات خزنده قرار ميگيرد كه مسئوليت اندازه گيري و چگالي سايت را بر دوش دارد. كاركرد اصلي اين رباط، تشخيص استعمال صحيح كلمات كليدي در سايت ميباشد چرا كه شدني است در اثناء توليد محتوا، واژه ها كليدي بدون هيچ مفهوم و معنايي فقط تكرار شده باشند و اين امر به معناي فريب دادن گوگل ميباشد.
از آنجايي كه محتواها بايد داراي مفهوم و معنا باشند، بطوري كه كاربران بتوانند از آنها اطلاعات باره نياز خود را از آنها استخراج نمايند، لذا گوگول تشخيص اين امر را بر دوش ربات خزنده گذاشته است. اين رباط تكرار بي باره واژه ها كليدي را تشخيص داده و در همان سان بر پاي بست، تعداد متناسب و بخردانه كلمات كليدي، صفحات وب سايت را رتبه بندي مينمايد.
سنسور سومي كه در تشخيص محتواي باكيفيت نقش ايفا ميكند، ربات مرغ مگس خوار است كه معني و مفهوم عباراتي كه كاربران جستجو ميكند را دريافته و براساس آن به جستجو ميپردازد. در اين سنسور به واژه ها كليدي كمتر پروا ميشود و آنچه اهميت دارد، تناسب و سنخيت ميان مفهوم عبارات جستجو شده و محتواي سايت ميباشد. به عبارت ديگر، ربات مرغ مگسخوار، به تعقيب محتواهايي است كه از نظر معنايي با عبارات جستجو شده يكسان باشند حتي اگر كلمات كليدي در آنها به شغل نرفته باشد.
توليد درونمايه و به كارگيري واژه ها كليدي
با پروا به هستي رباتهاي هوشمند در موتورهاي جستجو، وجود كلمات كليدي و عبارت پيوسته با آنها، از اهميت بالايي برخودار است. ولي نكته اي كه ذكر آن در اينجا ضرورت پيدا ميكند، چگونگي به كارگيري واژه ها كليدي ميباشد. بدين هدف پروا به نكات پايين الزامي است:
۱– به كارگيري واژه ها كليدي در عنوان اصلي محتوا
رقابت زيادي ميان محتواها و صفحات گوناگون تارنما وجود دارد و عناوين به عنوان يك تقسيم مهم از درونمايه كه در نگاه اول، در گزين كردن كاربران پيمان ميگيرد، هويت اصلي محتوا را معرفي ميكند. به همين دليلي عناويني كه براي درونمايه گزينش ميشوند بايد متفاوت و جدا بوده و در عين حال، شامل كلمات كليدي باشند الي موتورهاي جستجو رتبه بهتري را براي آنها در نظر بگيرند.
۲– مرتبط بودن محتواي سايت با كلمات كليدي
كلمات كليدي از طريق آناليز سايت، مشخص ميشوند و سپس محتوا مطابق با آن تعبيه و فرآوري ميگردد. بر اين اساس ارتباط ميان محتواها و واژه ها كليدي گرد از نكات مهمي است كه بايد مد نظر قرار بگيرد. به كارگيري واژه ها و عبارات هم معنا و مترادف با واژه ها كليدي، ميتواند احد از راههاي برقراري ارتباط وسط درونمايه و واژه ها كليدي ميباشد.
۳– به كارگيري تگها
تگها ميتوانند از H1 تا H6 باشند. ممكن است در ذيل هر يك نيز مجموعه ديگري از تگها پيمان بگيرد كه استفاده از كلمات كليدي در آنها ميتواند نقش موثري را در ارتقاي رتبه صفحه ايفا نمايد.
۴– استعمال واژه ها كليدي در متن اصلي
استفاده از كلمات كليدي در متن اصلي مهمترين نكته براي فرآوري محتوا ميباشد. گفته ميشود هستي ۵ تا ۲۰ درصد متن بايد از واژه ها كليدي برپايي شده باشد. بطوري كه در يك متن ۱۰۰۰ كلمه اي، تعداد واژه ها كليدي ميتواند بين ۱۰ لغايت ۲۸ بار تكرار شود.